کد مطلب:43102
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:22
تفسير فرازهاي دهم و يازدهم خطبه هشتاد و هفتم نهجالبلاغه كه در آن امام علي(ع) به توصيف تصرف عارف در «زمان» پرداخته چيست؟
«فَقَرَّبَ عَلي نَفْسِهِ الْبَعيدَ، وَ هَوَّنَ الشَّديدَ» [پس دور را براي خود نزديك و سخت را بر خود آسان گرفت].
زمان در تصرف عارف الهي درميآيد و قدرت او بالاتر از سختيها و مسلط بر آنها ميگردد
دور و نزديك و پيش و پس و گذشته و حال و آينده توانائي متلاشي كردن شخصيّت انسان عارف را از دست ميدهند. چرا؟ زيرا
لامكاني كه در او نور خدا است
ماضي و مستقبل و حالش كجا است
هست هشياري زياد مامضي
ماضي و مستقبلت پردة خدا
آتش اندر زن بهر دو تا به كي
پُر گِرِه باشي از اين هر دو چوني
هر اندازه كه معرفت و عمل در متن شخصيّت عارف الهي به وحدت عاليتر نائل ميگردند، و هر اندازه كه خود واقعيات و حقائق مورد ارتباط شخصيت مزبور قرار ميگيرند، و هر مقدار كه هدف «حيات معقول» چهرة خود را براي عارف آشكارتر مينمايد، ابعاد هندسي و همة نمودهاي كمّي و كشش زمان و مقاطع آن، سطحي بودن حقيقت و وسيله بودن آنها را بهتر نشان ميدهند، تا آنجا كه همة ابعاد و كششهاي مزبور موقعيّت واقعي خود را از ديدگاه عارف دريافت نموده و كمترين مانعي در راه ارتباط عارف با خود واقعيات نميتوانند ايجاد كنند. وقتي كه عارف حلقههاي زنجيري علل و معلولات و عملها و عكسالعملها را درمييابد، با اينكه جريان تدريجي حلقههاي زنجير امور مزبوره، براي هريك از آنها تعيّن و زمان خاصّي را در سطح طبيعت تثبيت كرده است، آن تعيّنها و خصوصيّتهاي زماني در سطح طبيعت مانع از دريافت واقعيّت همة آنها به عنوان امواجي كه [يكي در كنار ديگري يا يكي پس از ديگري] در سطح طبيعت در جريانند، نميباشند ـ بلي، «عارف از انگور ميبيند مي». اين دريافت شهودي نه تنها با شناخت علمي و فلسفي آن امواج هيچ منافاتي ندارد، بلكه موجب تقويت روشنائي ابتهاجانگيز دربارة دو شناخت مزبور نيز ميگردد. بنابراين، براي آن عارف كه خداوند سبحان در خودشناسي و خودسازي كمك كرده است، فواصل دو زماني كه واقعيات بر روي آنها گسترده است مطرح نخواهد بود. لذا عارف با نور عرفاني كه به دست آورده است، روز قيامت را ميبيند، آغاز ابديت را مشاهده مينمايد، زيرا همة موجوديّت خود را در اين دنيا با همة حركات و سكناتش مشاهده ميكند و ميداند كه نتيجة چنين موجوديّتي در قيامت چيست. شخص عارف آينده را مانند امروز ميبيند، زيرا چنانكه گفتيم: نور عرفان الهي نه تنها حجاب زمان را از جلو چشمان عارف بركنار ميكند، بلكه همة واقعيّات مربوط به موجوديّت او را پيوسته به همديگر، و در يك وحدت عالي براي او آشكار ميسازد.
آن انسان عارف كه اميرالمؤمنين(ع) توصيف مينمايد، بالاتر از آن است كه دشواريها و سختيهاي زندگي روح او را بفرسايد و ناتوانش بسازد. او با احساس وابستگي به قدرت مطلقة خداوندي، خود را توانا مييابد و براي ورود به سختيها در ميدان مسابقه در خيرات و كمالات، حتّي به مقدار توانائي فعلي خود، قناعت نميورزد، بلكه با كمال اشتياق ميكوشد كه بر قدرت خود بيفزايد و بر مشكلات فائق آيد.
چرا مرد عارف خود را توانا نبيند، با اينكه به مقام نفس مطمئنّه رسيده است ـ «أَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنَّ الْقُلوبُ» الرّعد/28.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 14
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.